آموزشپیشنهاد سردبیرتحلیلعمومی

وقتی مشتری خودش را به برند ها میچسباند! / جای خالی تداعیات برند…

دنیای تبلیغات- آناهیتا جلوه – اگر از این واقعیت که برند سازی در ایران بیشتر از اینکه لازمه ی حیات و پیشرفت هر سازمان باشد در حد ژستی جذاب برای مشاوران و مدیران کسب و کارها گیر کرده است، بگذریم به این نکته میرسیم که متاسفانه در مراحل مختلف برند سازی که مدل های ریز و درشت آن را کپی کرده و سعی در پیاده سازی آن داریم، همچنان در خوان اول هویت سازی برند گیر کرده ایم!

با اینکه در برنامه های استراتژیک سازمانی واژه هایی از هویت و رسالت برند را میآوریم و آن زمانی که برنامه های فروش و بازارایابی مان را تنظیم میکنیم یادی از هسته ی برند و یکپارچگی عملیات میکنیم، اما همچنان در تعریف محصول و بسته بندی تا استراتژی های قیمت گذاری و توزیع، فروش، داستان های خودش را میگوید و روابط عمومی، برنامه های غافلگیرانه ی تبلیغاتی خودش را دارد.

در میان این آش چند آشپزه اما هنوز جای بحثی به شدت خالی ست، که میتواند مدیر برند را که این روزها حداقل آگهی جذبش را در سایتها و روزنامه ها میبینیم درگیر کند تا خیلی هم در جلسات هفتگی دست خالی نباشد و آن تداعیات فرعی برند است!

فارغ از غرهای متداول که در اول بحث به آن پرداخته شد، ایجاد تمایز در برداشت ذهنی مشتری از سازمان بطوریکه مشتری را به سازمان نزدیک تر و او را با تصویر برند درگیر کند، با تعریف درست تداعیات ذهنی به دست میآید.

branding004 در وقتی مشتری خودش را به برند ها میچسباند! / جای خالی تداعیات برند...

آنچه که بطور مشخص مطرح میکنیم افزایش آگاهی مشتری از تفکرات و رویکردهای مثبت سازمان و تعمیم آن به آرزوها و خود ِ ایده آل مشتری است .

ایجاد تداعیاتی قدرتمند ، مطلوب و منحصر به فرد که بر اساس شناختِ صورت گرفته از گروه های مختلف مخاطب تعریف میشود، با تحت تاثیر قرار دادن احساسات مشتری و ایجاد هیجانات از طریق تداعیات قوی، در ذهن مخاطب برای برند، پایداری ایجاد میکند. بدین ترتیب احساسات و هیجانات ماندگار و قوی، با برند آمیخته و در ذهن مخاطب حک میشود.

این تداعیات میتواند بر پایه رسالت های اجتماعی برند، برنامه های تخصصی و حمایت های خاص از حرکت های اجتماعی شکل بگیرد، لذا فارغ از کیفیت و ویژگی های کالا ، مزیتی عاطفی برای سازمان تعریف میکنیم که برای کلیه رده محصولات قابل تعمیم یافتن است.

دستاورد تداعیات قوی، تمرکز زدایی از محصول به تجربه برند خواهد بود.بنابراین محصولات با رقبا مقایسه نمیشود که فعالیت برند توسط مخاطبینش سنجیده میشوند. این سنجش منجر به حس اعتماد به برند میشود و وفاداری مشتری را از محصول به روی سازمان متمرکز میکند.

تداعیات مثبت و قوی که همراستای نگرش مخاطب باشد، باعث ایجاد حس تعلق به برند میشود و این تمام آن آرزویی ست که در برنامه های برند سازی به دنبال آن هستیم.

البته از این نکته نباید غافل شد که تداعیات مثبت برند زمانی برای برند ما کار میکند که پیش از آن شخصیت و هویت برندمان را درست و کامل تعریف کرده باشیم در جایی میتوانیم تداعیات درستی را به دل و جان مخاطب بنشانیم که مجموعه فعالیت های فرعی برند،منطبق بر شخصیت سازمان باشد و صد البته به این موضوع میرسیم که برای اینکه توسط مخاطب شناسایی شویم و در خاطر او بمانیم با لوگویی که هر جا یک رنگ و سایز است،اوراق اداریمان که بیرحمانه هیچ همخوانی با سایر ابزار چاپیمان ندارد، در کنار بسته بندی هایمان که گویی عمدا هر کدام سازی جدا از دیگری میزند، راهمان به ترکستان هم نخواهد رسید.

برای اینکه مخاطب خود را متعلق به برند دانسته و حس مشارکت با فعالیت های برند داشته باشد، مجموعه ادراک او هم در بخش بصری باید از نظم ، یکپارچگی و قطعا زیبایی برخوردار باشد و هم در قسمت عاطفی بگونه ای باشد که او تمایل داشته باشد خود را در فعالیت های برند شریک و سهیم بداند و این مشارکت را ادامه دهد در انتها همه ی برنامه ریزی هایی که میکنیم به این منظور است تا مشتری از اینکه خود را به هر شکل به برند ما بچسباند احساس رضایت کند !

 

 

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]

آنا جلوه

عضو هیئت تحریریه دنیای تبلیغات

نوشته‌های مشابه

‫۶ دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا