آموزشپیشنهاد سردبیرتحلیلعمومی

نقدی بر پوستر فیلم “یه حبه قند” و مقایسه آن با یک پوستر خارجی مشابه

دنیای تبلیغات- علیرضا نصرتی- بعضی وقتها هنرمندان، در دو گوشه متفاوت جهان، آثاری خلق می کنند که در ایده و اجرا کاملا شبیه هم هستند، به شکلی که بیننده به اصالت کارها شک می کند، اما این طبیعی است که دو هنرمند، برای حل یک مسئله، به راه حل های مشابهی برسند. در مورد این دو پوستر نیز همین اتفاق افتاده است. فضای بصری این پوسترها بسیار به هم شبیه است، هر دو خوب طراحی شده و در انتقال فضا و داستان فیلم موفق بوده اند. شعار فیلم “یه حبه قند”، “فیلمی برای خانواده ایرانی” بود و این حس ایرانی بودن در رنگ، شکل و بافت لباس بازیگر و چهره اش و همچنین در بکگراند پوستر، به خوبی منعکس شده است، در پوستر “یه حبه قند” فضا خیلی شسته و رفته است و هیچ عنصر اضافی در آن به چشم نمی خورد. این تصویر با چنین خلوص و فضای خلوتی در فیلم وجود ندارد، به نظر می رسد عکاس فیلم، این ترکیب بندی را صرفا برای استفاده در مواد تبلیغی فیلم ایجاد کرده و از آن عکس گرفته و به همین دلیل است که عناصر اضافی در آن به چشم نمی خورند. این برنامه ریزی دقیق برای تولید مواد تبلیغی فیلم و اهمیت دادن به گرافیک حرفه ای، از سوی یک کارگردان، واقعا جای تقدیر دارد. شاید اگر بخواهیم مته بر خشخاش بگذاریم بتوانیم این ایراد را از پوستر بگیریم که این عکس، بیننده را بیشتر به یاد فضای ساختگی آتلیه های عکاسی می اندازد تا یک فضای سینمایی. شاید چنین ترکیب بندی دستکاری شده ای، از بار دراماتیک پوستر کم کرده و احساس تصنعی بودن را به بینده منتقل کند. اما وقتی فیلم را با آن میزانسنهای حساب شده و دقیق و آن غنای تصویری از نظر رنگ و نور می بینیم، متوجه می شویم که این پوستر در هماهنگی کامل با ساختار فیلم است.

POSTER-12
اما در مورد ترکیب بندی این پوستر یک نکته مهم وجود دارد:
با یک نگاه کلی به پوستر، متوجه می شویم که چند خط عمودی قدرتمند در پوستر وجود دارند که کل فضای پوستر را تحت شعاع قرار داده اند، فرم ایستادن بازیگر، حرکت دستش به سمت بالا و همچنین نگاه وی، چشم مخاطب را به سمت بالا می کشد، فرم های عمودی و تکراری بادگیر ها در بکگراند پوستر نیز همین احساس را القا می کنند، نوع قرار گیری عنوان فیلم نیز کاملا عمودی است. من انتظار داشتم که طراح محترم این پوستر، با چینش افقی عنوان فیلم، یا استفاده از رنگ تیره در نوشته های پایین پوستر، یک خط افقی بوجود بیاورد تا خطوط قدرتمند عمودی را کنترل کند. عدم وجود یک خط افقی قدرتمند در پوستر، باعث شده که چشم مخاطب، فقط به سمت بالا و پایین کشیده شده و در کل فضای پوستر به چرخش درنیاید، بنابراین بیننده درگیر تمامی فضای پوستر نمی شود.
Goodbye_First_Love
حالا به پوستر فیلم UN AMOUR DE JEUNESSE دقت کنید. در طراحی این پوستر جزییاتی وجود دارند که در نگاه اول به چشم نمی آیند، با این وجود بسیار ارزشمند بوده و در نتیجه کار، بسیار تاثیرگذار هستند. کاملا مشخص است که عکس مورد استفاده در پوستر، مربوط به یکی از پلان های این فیلم است و طراح پوستر، دیتیلی حساب شده از یکی از عکسهای فیلم را انتخاب کرده است. اصل عکس موجود است و می توانید از مقایسه آن با پوستر، به ظرافت کار طراح پی ببرید. این پوستر از نظر جزییات و عناصر بصری متنوع و غنی است و همین موضوع باعث گردش چشم در تمامی نقاط پوستر می شود. به محل قرار گرفتن سر بازیگران و مسیر نگاه هشان توجه کنید که یک خط افقی نامریی در میانه پوستر بوجود آورده است. دقت کنید چگونه دست دختر، سمت راست پوستر را به سمت چپ متصل می کند و در جواب آن، شاخه درخت در قسمت بالای پوستر، چگونه چشم بیننده را به سمت راست می کشاند و بدین شکل این خطوط ، انرژی یکدیگر را کنترل می کنند. علاوه بر اینها، جایی که عنوان فیلم قرار گرفته و همرنگ بودن عنوان فیلم با لباس نارنجی پسر، یک خط مایل چشم نواز در قطر پوستر بوجود آورده است. وجود چنین خطی آنقدر برای طراح مهم بوده است که عنوان فیلم را نیز به شکل مایل، لی اوت کرده و حرف “A” را نیز به شکل اریب طراحی کرده تا تاکید و هماهنگی بیشتری بوجود بیاورد. همچنین نوشته های تیره ای که به شکل افقی در پایین پوستر قرار گرفته اند باعت ایجاد یک قاعده محکم می شوند که کل پوستر بر آن سوار شده است. رعایت این جزییات، باعث شده که با وجود این همه خطوط متنوع، متقاطع و حتی متضاد، برایند تمامی آنها به سمت داخل کادر باشد و علاوه بر این که از منحرف شدن نگاه بیننده به خارج کادر جلوگیری می کند، باعث ایجاد انرژی و هیجان بیشتری در تصویر شده است. نتیجه اینکه چشم با یک حرکت دورانی در همه جای پوستر می چرخد و این چرخش باعث ایجاد حس تعادل و توازن و در نتیجه چشم نواز شدن پوستر می شود.
اااااااا
با وجود تمام این حرف ها، ذکر این نکته ضروری است که پوستر های فیلم “یه حبه قند” و کل کمپین تبلیغاتی این فیلم، یکی از بهترین پروژه هایی است که تا کنون در سینمای ایران انجام شده است با تو به اینکه رضا میر کریمی کارگردان فیلم “یه حبه قند” گرافیک خوانده است، به مبانی هنرهای تجسمی و تصویر، اشراف کامل دارد. اگر به مواد تبلیغی فیلمهای ایشان مراجعه کنید متوجه می شوید که ایشان همیشه به گرافیک اهمیت داده اند، چنین نگاه حرفه ای به مقوله گرافیک، آن هم در فضای سینمای ایران قابل ستایش است.
متاسفانه در گرافیک سینمای ایران یک حلقه گمشده وجود دارد، ما طراحان گرافیک از یک سو و اهالی سینما از سوی دیگر، هنوز نتوانسته ایم بین گرافیک حرفه ای و سلیقه عموم مخاطبان سینما ارتباط درستی برقرار کنیم و همچنان گرافیک موسوم به “کله” در سردر سینما های ایران خودنمایی می کند. اعتقاد من این است که وظیفه پوستر یک فیلم، جذب آن دسته از مخاطبانی است که طرفدار سنتی یک فیلم یا فیلمساز نیستند، برای مثال طرفداران سینمای فرهادی و یا میرکریمی، تحت هر شرایطی، برای دیدن فیلمهای آنان به سینما خواهند آمد، حتی اگر این فیلمها پوستر و تبلیغات حرفه ای نداشته باشند. بنابراین وظیفه طراحانی که برای چنین کارگردانانی پوستر و کمپین تبلیغاتی طراحی می کنند، این است که آن گروه بزرگ از مخاطبان را که این کارگردانان را نمی شناسند و یا به فیلمهایشان علاقمند نیستند را به سینما بکشانند و در این مسیر لازم است که علاوه برحرفه ای بودن در طراحی گرافیک، با استراتژی فروش، بازاریابی و همچنین اصول مدیریت برند آشنا باشند. چون کارگردانهایی چون فرهادی، میرکریمی و کیارستمی، در حرفه ی خود تبدیل به یک برند شده اند، بنابراین خود و تولیدات سینمایی شان، شامل تمامی قوانین مدیریت برند خواهد شد.

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]

علیرضا نصرتی

طراح گرافیک کارشناس تبلیغات و تحلیلگر تبلیغات چاپی

نوشته‌های مشابه

‫۴ دیدگاه ها

  1. گرچه شخصا معتقدم کار تقلیدی کار نیست اما با وجود این مدعا نکاتی که آقای نصرتی در نقد خودشون آوردند قابل تامل است. گذشته ازآن نکات به نظر بنده حس چیدن و فرم ایستایی که بازیگر نقش اول به خود گرفته است، یاد آور یک pose مینیاتوری است و مرا به حس ایرانی بودن کار بسیار نزدیک می کند البته فیزیک خانم جواهریان نیز بی تاثیر نیست و از تخت بودن فضای مینیاتور خبری نیست و استفاده از بکگراند با عمق فضا را می شکند. گذشته از این مطلب به طور خلاصه می توان گفت،نمونه کار ایرانی بیشتر گرافیکی است و کار خارجی سینمایی، دلیل این مدعا نحوه قاب بندی است که در کار ایرانی همه چیز روبه بالاست و در کار خارجی افقی و سینما اسکپ. در کار خارجی کارکتر اصلی در افق امتداد دارد و در اولی روبه آسمان. در کار اولی حس القایی است یعنی بیننده با چیدمان عناصر مجبور به پذیرش پیام پوستر می شود ولی در نمونه خارجی ذهن دنبال عناصر بصری می گردد. بگذریم که اصلاح رنگ و تفاوت کیفیت آن در دو کار غیر قابل بخشش است. عمق میدان در فریم پوستر یه حبه قند به نظر مصنوعی است. اشکال در قسمت چپ تصویر آرنج خانم جواهریان کاملا مشهوده.
    همچنین متود مات شدن تصویر بکگراند در قسمت مسجد که به نظر کوادروتیک میاد(این متود دیجیتالیست و با هیچ دوربینی عمق میدان کوادروتیک ایجاد نخواهد شد)؛ و در قسمت جلو یعنی بادگیر بزرگ پره های لنز بیشتره. این یعنی تصویر دور بری شده و عمق میدان مصنوعی ایجاد شده . دلیل این امر اینه که اگه این عکس یک تکشات با یک دوربین باشه این لنز باید حدود ۵۰۰ میلی متر باشه و فاصله عکاس از سوژه تقریبا می بایست یک بیست متری باشه که به نظر این طور نبوده است زیرا در این صورت بکگراند بادگیر ها با پرسپکتیو بازتری روبرو بودند یعنی فاصله بین بادگیر اول با دوم می بایست چند برابر می شد. با این توضیحات یعنی تصاویر بکگراند با لنزی معادل ۳۰۰-۵۰۰ میلی متر گرفته شده است ولی فور گراند یا تصویر جلویی با لنز تقریبی ۵۰-۱۰۰ . البته این مسائل همگی تحلیل بنده است و گذشته از این مطلب همانطور که علیرضا نصرتی فرموده این فیلم و این پوستر جزء بهترین کارهای دهه های اخیره و آقای میرکریمی کارگردان بی اطلاعی نیست.

    1. جناب آقای اصنعی
      از کامنت حرفه ای شما لذت بردم
      سپاس از حضورتون.
      نوریان

  2. ممنون از اشارات و نکات بسیار خوب آقای اصنعی, همانطور که شما گفتید,عکس دور بر ی شده کاراکتر پوستر یک حبه قند, و همچنین بکراندی که بعدا به آن اضافه شده و فلو شدن مصنوعی آن, ایراداتی داره که در کل تصویر قابل چشم پوشیه, ان طور که بنده تحقیق کردم ظاهرا عکس بازیگر اصلی در تهران گرفته شده و بکراند شهر یزد بعدا به ان اضافه شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا