دنیای تبلیغات- امیرحسین نوریان- گذشت آن زمانی که رقابتی نبود و مردم تمام برنامههای کانالهای تلویزیون را از بر بودند و با حرص و ولع آن را تماشا میکردند و تلویزیون آقایی میکرد. حالا رقابت جدی شده. کانالهای تلویزیون علاوه بر داشتن رقبای فارسیزبان ماهوارهای، بهجای تمرکز بر محتوای برنامهها بهجان خودشان افتادهاند و مدام این حجم غولآسای بدون خروجی را حجیمتر و متعدد تر میکنند. دوران ارتزاق نفتی چنین بنگاهی هم به چالش کشیده شده و برای تامین خوراک این غولِ عریض و طویل، نقش درآمد جدیتر شده. این است که این حجم عظیمالجثه که پیشتر برای خودش “برند” بود و جیپاش پر پول، حالا برای کسب درآمد دست به هر کاری میزند. که برای زنده نگه داشتن خود، عمو قنادش، عینک میزند و میگوید بچهها لطفا با جیغ بگید بانک انصار. و عمو پورنگاش به زشتترین شکل ممکن قطر انواع تکماکارون را تبلیغ میکند و آگهیهایی پخش میکند که منِ عشق تبلیغ، از هرچه تبلیغ و تلویزیون و برنامه تلویزیونی است بیزار میشوم.
این درست همان اشتباهی است که مشتزنی که با ناکاوت شدن ثانیهای بیش فاصله ندارد، انجام میدهد و مدام مانده انرژیاش را به بدترین شکل ممکن با دست و پا زدن های بی هدف، هرز میدهد. این است که از نظارتش، فقط پز دادنش با قی میماند و دستش رو میشود. نتیجه اش این میشود که تبلیغات کرم حلزونیاش را که همه بر صحت آن شک داشتند، پیش از تمام باکسهای خبریاش (که دیگر پر آن تایم مردم نتظار شنیدن اخبار صحیح رادرند) پخش میشد و کاری به تاثیر ذهنیت مخاطب به نوع برنامه قبل و بعدش وجود نداشت.
تلویزیون حالا بهجای تغییر تصویر برندش به تصویری باشخصیتتر و محکمتر، بجای تکیه بر اقتصاد ناشی از کیفیتش، سرش را جلوی همه خم کرده و آگهیهایش را مطابق همان شبکههای ماهوارهای که تکذیبشان میکند میسازد تا چند صباحی بیشتر نفس بکشد. این است که از چیپس و پفکی که ممنوع شده پخش میکند تا «شبکه بازار»کم یا بیمخاطبی که ماهیتش کسب درآمد است. اینها نشانههای ورشکستی سازمانی است که فقط با نگاه به تبلیغاتاش حال و روزش معلوم میشود.
اینکه هنوز به زحمت خودش را در رینگ نگه داشته، بخاطر اکسیژنی است که واسطه پول نفت به او میرسد که اگر نمیرسید، مدتها پیش زنگ پایانش به صدا درآمده بود. شکست و ورشکستگی چند بعدی و غیرقابل جبرانی در اعتبار، برند، شهرت، تاثیرگذاری، حفظ مشتریان و هرچه که حساب کنید. با همین اوصاف و در دل جنگ با رقبای فراواناش، همچنان عاشق داشتن مخاطبانی منفعل است. اینکه بخاطر دریافت پول، در برنامه آشپزیاش بگوید “اگر از روغن لادن استفاده کنید غذایتان خوشمزهتر میشود” و مدام میگوید “تبرک بخرید تا به اندازه وزن خانوادهتان جایزه بگیرید”.
اینها به کنار، عمق فاجعه آنجاست که که فارغ از رفتارهای زشت برای کسب درآمد، رفتارهای ضد برندی هم از او سر می زند. در روزهایی که هنوز یک هفته هم از سقوط آنتونوف ۱۴۰ نگذشته، و درست دیشب تعداد کشته شدگانش از ۳۸ نفر به ۳۹ نفر رسید، و مردم همچنان منتظر یک عذر خواهی ساده هستند، شبکه تهران، همان شهری که هواپیمادر آن سقوط کرد، دیشب، فیلم سینمایی “شوخی” را پخش می کند. آن هم در این ایام سقوط هواپیما. “شوخی” فیلمی است که در آن محور قصه بر سقوط هواپیما شکل می گیرد و نام فیلم “شوخی” است! در عین این همه انتخاب و فیلم برای پخش، این رفتار ضد برند جای تامل فراوان دارد…