دنیای تبلیغات – یکی از اساتید تعریف میکرد در سال ۱۳۵۸ که نهضت سواد آموزی در شرف آغاز به کار رسمی خود بود، متولیان امر در صدد مشخص کردن یک آرم، نشان و لوگو برای این نهاد تازه تاسیس افتاده بودند که بعد از مشورتهایی به استاد ممیز گرافیست، طراح و نقاش معروف که بیشک نسل استادان امروز از باغ دانش و تجربه او میوههای پرباری برای یک عمر چیدهاند، به عنوان گزینه نهایی رسیدند.
وقتی دو تفر از سوی نهضت سواد آموزی که در واقع نماینده نهضت بودند به دفتر جناب ممیز مراجعه میکننداو مشغول به کار بوده، لختی دست از کار میکشند و به توضیح آنها گوش میدهد و سپس با کمی تامل فی الحال و خلق الساعه برگهای را از روی میز خود برمیدارد، انگشت سبابه دست راست خود را در استامپ میزند و با رنگ آبی اثر انگشت خود را بر روی کاغذ ثبت میکند و با ماژیک قرمز رنگی که نوکی بزرگتر از خودکار معمولی داشت علامت ضربدر بر روی اثر انگشت خود که لحظاتی پیش بر روی کاغذ زده بود، میکشد. انگونه که استاد مطرح کرد گویا به دلیل دستمزد زیاد استاد ممیز برای لوگو نمایندگان نهضت سواد آموزی و جناب ممیز به توافق نمیرسند و این پروژه مختومه اعلام میشود. در همان جلسه گویا یکی از نمایندگان می گوید این عدد برای لوگویی که در چند ثانیه انجام شده بسیار گران است و ممیز می گوید پشت این چند ثانیه سالها تلاش و زحمت نهفته است…
فارغ از اینکه اصل واقعه و رویداد واقعاً به همین شکل بوده یا خیر و احیاناً از زاویه دید دو طرف چگونه میشود به موضوع نگاه کرد، آن چیزی که منظور نظر است بهره گیری زنده یاد استاد ممیز از تفکر خلاقانه است که بیگمان از سالها تنفس و همنشینی در هوای طراحی و تفکر و دقت در فرهنگ عادی و روزمره جهان پیرامون خود میآید.
با مرور دوباره به طرح پیشنهادی استاد ممیز به رابطه “متن” (در اینجا آرم و لوگوی نهضت سواد آموزی) با “معنا” نگاهی دیگر میاندازیم.
نشانههای متنی: این آرم و لوگو یک اثر انگشت با آبی کمرنگ است که شیارهای کاملاً واضح به جا گذاشته است و دو خط اریب که به صورت متقاطع همدیگر را درست در وسط اثر انگشت قطع میکند. هر کدام از این عناصر به طور مجزا معانی خاص خود را دارند اما در فرمی، ترکیبی و یا به تعبیر روشنتر همنشینی که زنده یاد ممیز برای این دو عنصر تصویری در نظر گرفته عصاره و چکیده آن چیزی را که متولیان نهضت سواد آموزی در سر میپنداشتند، جنبهای عینی بخشیده است.
جمله معروف سالهای قبل از انقلاب و بعد از آن که در بیشتر ادارات و سازمانهای دولتی به کار میرفت را به یاد بیاوریم، ” اگه سودا نداری انگشت بزن”، اثر انگشت در این طرح نماینده و نماد همه آن بیسوادی و بیسوادان است که با علامت ضربدری به رنگ قرمز که هشدار و گوشزدی حکم کننده دارد، میگویند دیگر بس است اثر انگشت ممنوع.
فراموش نکنیم در زیر این آرم قرار بوده جمله “نهضت سواد آموزی” با رنگ سیاه نستعلیق در محدوده و اندازه آرم گنجانده شود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت از در کنار هم قرار گرفتن طرح و نوشته، آنچه به ذهن مخاطب متبادر میشد، مبارزه با بیسوادی بود.
نگاه هوشمندانه و عمیق زنده یاد ممیز بواسطه سالها تدریس پرسپکتیو و چند بعدی دیدن اجزای یک قاب و یا یک رویداد وقتی برای ما آشکارتر میشود، که معنای اثر انگشت را به مفهوم آنچه همه میپندارندیعنی هویت فردی تلقی کنیم. ترکیب اثر انگشت، علامت ضربدر و جمله نهضت سوادآموزی اساساً بیسوادی را بیهویتی فرد میشمارد و هشدار میدهد و فرد بیسواد را به سوی هویتیابی تازهای سوق میدهد که در واقع حذف به قرینه معنوی شده، یعنی تمامی “امضاء” که هم باسوادی را با استفاده از قلم به ذهن میرساند و هم امضاء را به عنوان اثر و نشان هویت فرد و عامل شناسایی او تلقی کرده است. در حقیقت از دو عنصر بسیار ساده که معانی منفرد از یکدیگر دارند در جای یک نشانه متنی با ترکیب آن دو بهره گرفته شده که معانی ضمنی و تعابیر معنایی دیگری را موجب شده است.