دنیای تبلیغات- مرضیه برومند میگوید که هر وقت کارهای قبلی خود نظیر «خونه مادربزرگه» یا «مدرسه موشها» و «زیزی گولو» را میبیند منقلب میشود.
برومند سپس با بیان اینکه نسبت به جوانان امروز که کودکان و مخاطبان دیروز این برنامهها هستند، احساس مسئولیت بیشتری میکند، گفت: شاید زمانی که من این سریالها را میساختم، حواسم به این مسئله نبود که با ساخت این سریالها مسئولیتم نسبت به بینندگانم انقدر سنگین میشود و شاید اگر متوجه این مسئله بودم کارهای بهتری میساختم. ولی الان هم خوشحالم که من هر چه که در توان داشتم در کارهایم گذاشتم و همچنان هم این کار را میکنم.
این کارگردان با بیان این جمله که «من با عشق کار میکنم و با عشق فیلم و سریال می سازم» ادامه داد: چون کارهایم از دل برمیآید لاجرم بر دل نیز مینشیند. من هم خوشحالم و هم ناراحت. برای اینکه فکر میکنم وقتی انسان در دوران کودکی خود به سر میبرد، چقدر پاک و سالمتر دارد زندگی میکند و دور از مسائلی نظیر خودخواهی، زیاده خواهی، بغض، حسد، کلاهبرداری و امثال آنهاست. من نمیدانم واقعاً به چه دلیل ما نمیتوانیم آن ارزشهای پاک کودکی را وقتی بزرگ می شویم هم حفظش کنیم؟ چرا فکر نمیکنیم به اینکه میشود دوران خوش کودکی را در بزرگسالی حداقل تا قسمتی ادامه داد. چه خوب است که ما هم همچون کودکان به یکدیگر عشق بورزیم و مردم شهرمان، همسایهها و تمام جهان را دوست داشته باشیم. این عشق ورزیدن آسان است، منتهی اگر بخواهیم. عشق ورزیدن به نظر من بزرگترین هنر است.
وی درخصوص تفاوت دوران کودکی خود با کودکان امروز گفت: کودکیهای من در شرایطی خاص گذشت. دوران کودکی من بیشتر دوران زندگیهای جمعی بود. بیشتر در جمع خانواده و فامیل بودم و با دختر خالهها و پسرخالهها و پسر عموها و دختر عموهایم همیشه در کنار هم به بازی و تفریح مشغول بودیم. من در دوران کودکیم هر روز در کوچه بازی میکردم. پسرهای فامیل در کوچه فوتبال بازی میکردند و ما دخترها هم در کوچه لی لی بازی میکردیم. کوچه برای ما یک مکان بسیار بسیار دوستداشتنی بود. آن موقعها تعداد پارکها به اندازه الان نبود و کوچهها محلی برای زندگی بود و از این جهت کوچه یکی از ایمن ترین نقاط شهر برای ما بود. اما الان در محلههایمان جای امنی وجود ندارد. ما برای کودکان امروز حتی یک پیادهرو نیز باقی نگذاشتهایم چه برسد به خیابان و کوچه. تمام سطح خیابانهای ما را ماشینها اشغال کردهاند و دیگر جایی نیست که کودکانمان در کوچههای خود به بازی مشغول شوند. دیگر کوچهها را به دست ماشینها دادهایم و شهرهای ما شهرهای بیپیادهرو شده است. من یادم هست در زمان کودکی من خانمهای محل دور هم در کوچه جمع میشدند و مثلاً به پاک کردن باقالی یا سبزی مشغول میشدند؛ یعنی یادم هست که ما اگر یکی از همسایههایمان میخواست باقالی یا سبزی پاک کند، آن را روی پارچهای میریخت و به کوچه میآورد و همه اهالی محل در این کار او را کمک میکردند. این باعث تداوم هر چه بیشتر گفتوگوها و اطلاع از حال و روز افراد محل نزد یکدیگر بود که متاسفانه امروزه وجود ندارد. اما به نظر من ما میتوانیم آن روح همبستگی قدیمیها را دوباره نزد مردم این روزگار نیز برگردانیم. میزان گفتوگوی آدمها در عصر کنونی بسیار کم شده است و همه نیز به آن اذعان دارند. حتی در خانوادهها نیز میزان ارتباط افراد یک خانواده با یکدیگر کاهش پیدا کرده است. به نظر من نسل ما آرمان و آرزوها و انگیزههایی برای خودمان داشتیم، اما بچههای امروز آن آرزوها و انگیزههای خود را متاسفانه از دست دادهاند و واقعاً مسئولان کشورمان بخصوص مسئولین بخش جوان و نیز بخش فرهنگی ایران برای بازگشت امید به نسل امروز تلاش مضاعفتری داشته باشند. متاسفانه در عصر کنونی آمار افسردگیها بالا رفته و این اصلاً خوب نیست. باید بپذیریم که نسل کنونی نسل شادابی نیست.
مرضیه برومند در پاسخ به این سئوال که آیا علاقمند به بازگشت به دوران کودکیاش هست؟ گفت: صادقانه باید بگویم که خیر، علاقهای ندارم به دوران کودکیام برگردم. من بیشتر دوست دارم خوبیهای آن دوران را با خوبیهای دوران اخیر در هم بیامیزم و زندگیای سراسر خوبی برای خودم در کنار اطرافیانم داشته باشم. به هر حال باید پذیرفت در دوران گذشته چیزهای بدی وجود داشته که الان خوشبختانه دیگر نیست. ما مثلاً در دوران گذشته آب آشامیدنی سالم برای همه نداشتیم یا کشور از لحاظ بهداشتی با مشکلاتی روبرو بود. خوشبختانه ما از این مسائل پیشرفت کردیم و دیگر مسائل بهداشتی نظیر این را نداریم، از این رو زندگی در دوران اخیر را دوست دارم؛ اما باز هم میگویم که ای کاش میشد جوری زندگی کرد که خوبیهای دوران کودکی با خوبیهایی که عصر دیجیتال امروز دارد در کنار هم قرار گیرد تا زندگیای سراسر همراه با آسایش داشته باشیم. به نظر من ما با تکنولوژی داریم غلط رفتار میکنیم و این مسئلهای است که مرا آزار میدهد. کودک وقتی به دنیا میآید همانند یک کاغذ سفید نانوشته است. محیط و خانواده تاثیر مستقیمی روی تربیت و نوع بزرگ شدن این کودک دارد. اگر این کودک در دوران بزرگسالیاش هنجار شکن میشود و کارهای زشتی را از خود بروز میدهد یا دزد و قاتل و جنایتکار میشود، ما همه در مقابل او مسئولیم. بیاییم مواظب بچههایمان باشیم تا آن چیزی که روی کاغذ سفید دلشان نوشته میشود پر از حرفهای زیبا و دوستداشتنی باشد. این مسئله را الان یادم آمد که میخواهم حتماً بدان اشاره کنم:
برومند با انتقاد از آگهیهای تلویزیونی و تاثیر آن بر کودکان گفت: متاسفانه آگهیهای تلویزیونی ما یکی از دلایل اصلی به انحراف کشیده شدن فرزندانمان است. این آگهیها نوع دیدن و نگرش فرزندانمان به دنیا را تغییر میدهند و متاسفانه مصرفگرایی را یاد فرزندانمان میدهد. ما با همین آگهیهای تلویزیونی، فرهنگ پولدار شدن را به کودکانمان آموزش میدهیم و به او میگوییم که هر چه پولدارتر بشود خوب است. اینها چیزهای بدی است که متاسفانه دارد در بین کودکانمان جا باز میکند.
این کارگردان سینما و تلویزیون اظهار کرد: نظام کشور ما نظامی ارزشی است و باید این ارزشها را عمیقاً به بچههایمان آموزش دهیم. شعار ندهیم بلکه در عمل و با برنامههای فرهنگی مناسب بچههای امروز را تربیت کنیم. من خوشبختانه در دوران کودکی و نوجوانیام به شدت اهل مطالعه بودم. من اگر بخواهم چیزی از آن دوران را به عصر کنونیام بیاورم همین کتاب خواندن را میآورم؛ چون این روزها به شدت سرم شلوغ است و دیگر مثل قبل فرصت کتاب خواندن به من دست نمیدهد. حسرت خواندن کتابهایی را دارم که انشاءالله وقت یاریام دهد و چشمم توانایی دیدن کلمات آن کتاب را داشته باشد تا بتوانم تا آخر عمرم این کتابها را بخوانم. من البته باید بگویم در دوران کودکیام دختر پر شور و شر و شیطانی بودم و همه محل از دست من عاصی بودند. جای حسرتی برای خودم به آن صورت در کودکی باقی نگذاشتهام. من حتی در دوران مدرسه یکی از فعالان عرصههای هنری مدرسه بودم و در این بخش حضوری مستمر داشتم. خدا را شکر اوقات فراغتم را در دوران کودکی به خوبی گذراندم. من در یک خانواده معمولی و متوسط رشد کردم و بزرگ شدم و اهل یکی از محلات پایین شهر تهران هستم. یعنی فرزندی نبودم که خیلی امکانات در اختیارم باشد.
وی درخصوص فیلم جدیدش یعنی «شهر موش ها ۲» گفت: من هم اینک که با شما صحبت میکنم سر مونتاژ فیلم «شهر موشها ۲» هستم و در استودیو صدابرداری با مصطفی خرقهپوش یکی از صدابرداران بنام کشورمان مشغول کارهای مربوط به صدای فیلم و مونتاژ آن هستیم. همزمان با مونتاژ کار جلوههای ویژه بصری و کامپیوتری فیلم هم در حال انجام است و به طور موازی کارهای مربوط به موسیقی فیلم، تیتراژ و تبلیغات نیز در حال انجام است تا انشاءالله بتوانیم روز عید فطر عیدی خوبی به مردم بدهیم و فیلم را در آن زمان اکران کنیم. جالب آن است که نسل قدیمیها اشتیاقش برای دیدن این فیلم بیشتر از کودکان امروز است آن هم به این دلیل است که بچههای امروز به دلیل اینکه ممکن است این موشها را نشناسند اینطور برخورد میکنند. بالاخره بین «شهر موشها ۱» و «شهر موشها ۲»، ۳۰ سال فاصله زمانی وجود دارد. ولی من این فیلم را برای بچههای نسل امروز ساختم و هنگام ساخت «شهر موشها ۲» خیلی به فکر ساخت فیلمی که حس نوستالژیک را برای نسل دیروز برانگیزد نبودم. من به خاطراتی که نسل قبل از «شهر موشها ۱» داشتهاند احترام گذاشتهام اما «شهر موشها ۲» فیلمی با قصهای نو و در عصر معاصر است تا بچههای امروز را به این فیلم جذب کند. انشالله که این فیلم رضایت خاطر بینندگانش را فراهم کند. از طرفی جشنواره تئاتر عروسکی هم در پیش است که بنده امسال وظیفه دبیری این جشنواره را به عهده گرفتم و با مرکز هنرهای نمایشی و معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این راستا همکاری هایی را دارم. امیدوارم که در هر دو کار بتوانم موفق باشم و مردم نیز از من راضی باشند.
برومند در پایان گفت: من یک گلهای دارم و آن هم این است که من با هر شبکهی رادیویی یا تلویزیونی که مصاحبه میکنم بعد از گفتوگویم آهنگ «ک مثل کپل» از شهر موشها را پخش میکنند. در صورتی که آهنگ خونه مادربزرگه، زی زی گولو یا حتی همین سریال اخیرم یعنی آب پریا نیز کارهای قشنگی است که نمیدانم چرا آنها را پخش نمیکنند. من از برنامه سبقت آزاد رادیو جوان تشکر می کنم که می خواهد تنوع به خرج دهد و آهنگ «خونه مادربزرگه» را قرار است پخش کند. در ضمن من باید یک تشکر ویژه از گروه موسیقی پالت بکنم که ترانه خونه مادربزرگه را با یک تلفیق زیبا خواندهاند و من هر وقت این کار را می شنوم از خوشحالی بغض میکنم و اشکم سرازیر میشود.
به گزارش ایسنا، مرضیه برومند در برنامه «سبقت آزاد» حاضر شده بود؛ سبقت آزاد عنوان برنامهای عصرگاهی از گروه جوان و جامعه رادیو جوان است که روزهای شنبه تا چهارشنبه ساعت ۱۷ تا ۱۸:۳۰ از این شبکه رادیویی پخش می شود.