۱/ موضِع برنامه هفت در دراز مدت، از هفت جیرانی تا هفتِ الانِ رشیدپور، قصه ی لباس پوشیدن رشیدپور است. که در دیدار با رییس جمهور یک کشور، یقه اسکی و کت اسپورت می پوشد و در جمع سینما گران، که مخاطبانش اهالی سینما هستند، کتی به شدت رسمی با ژیله می پوشد و پوشت (دستمال جیب) می گذارد. در هفتِ افخمی، روزی که فردی که اخبار سینمایی رو سر می گفت، کت و شلوار پوشیده بود و افخمی به او گفت: این چیه پوشیدی؟ این یه برنامه سینماییه…
۲/ هفت، در نگاه کلی، هنوز تکلیفش با خودش روشن نیست. از روز اول نفهمیده قرار است برنامه عده ای خاص باشد یا همه عوامل بیایند و برنامه همه طیف های سینما باشد. هر کسی آمده بنا به سیاستی آمده و رسالتی برایش تعریف شده. اما هفت، ماقبل این حرف هاست. حتی هنوز نمی داند یک برنامه تخصصی سینمایی برای اهالی سینماست یا برای مردم و عموم مردم است؟ ظی این سالها گاهی بی خاصیت و مزخرف بوده و گاهی تند و نیش دار و غرض ورز.
۳/ هفتِ رشیدپور اما حکایت غریبی است. به برنامه های خانواده می ماند. شاید همان حالا خورشید است که سعی دارد سینمایی باشد. این است که بین مردمی بودن و سینمایی بودن معلق مانده. انگار ناگهان قرار شده مردمی باشد اما حاصل کار نه برای مردم است و نه اهالی سینما. از آن برنامه هایی است که زورکی قرار است گل و بلبل باشد. که همه اهالی سینما خوبند و با ظرفیتند. سینما هم حالش خوب است. تا اینجایش خیلی آزار دهنده نیست. هرچند که ارزشی هم ندارد. می بازد چون واقعیت این نیست.
۴/ اما نقطه ضعف جدی تر هفتِ رشیدپور، بخش نقدش است. که به برنامه های خاله شادونه می ماند. انگار آیتمش قرار است در سطحی ترین لایه ممکن برگزار شود. بیشتر یک گزارش دهی کودکانه و ساندویچی است. دو آدمِ فیلمِ جشنواره دیده، بدون آنکه با هم دیالوگی داشته باشند هر کدام جداگانه با رشیدپور حرف می زنند و مثل کارشناسان هواشناسی گزارش می دهند و این برای نقد، آنهم نقدی که دو منتقد دارد و منطقا باید مخالف و موافق باشند و چالشی داشته باشند، حیرت انگیز است. منتقدانش هم گاهی فضایی برای خودنمایی پیدا می کنند و توهم مهم بودن عجیبی می زنند. اما دریغ از چند تحلیل درست و تامل برنگیز. رسما یک اظهار نظر است تا تحلیل.
نقد، همانطور که قبلا هم گفته بودم، محل ناز و نوازش و خاله بازی نیست. نقد جدی ترین و عمیق ترین بخش یک برنامه سینمایی است که با دلیل و منطق چالش ایجاد میکند و به تفکر وا می دارد. اما آیتمِ نقدِ برنامه رشیدپور در حد یک برنامه خانواده نازل، سطحی شده و خودِ مفهوم نقد را به چالش کشیده. ایرادی که با بهانه فضای جشنواره و عدم فرصت کافی مرتفع و توجیه نمی شود. رشید پور با این رویکرد، در میز نقد هم با مدل گزارش گیری و انتخاب آدم های خنثی و غیر جذاب برای مردم، خواسته خودش نفر اول همه آیتم ها بماند. حتی در این آیتم. این رویکرد آنجایی است که برنامه از آن زمین می خورد. مقایسه اش کنید با هوشِ فراستی که در آیتم نقد، که میز افخمی را جدا کرد.
رشیدپور هر چقدر مجری خوبی باشد، هر چقدر هم فرض را بگیریم که سینما بلد است، در لایه استراتژی برنامه و هویتش را نمی شناسد. بقول خودش هفتِ خودش را.
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]