دنیای تبلیغات- امید خاکپورنیا- سوار تاکسی شده بودم و به عادت همیشه برای کوتاه شدن زمان، گوشی تلفن همراهم را بیرون آورده و مشغول مرور پستهای تازه دوستان در اینستاگرام شدم. هنوز دو سه پست را بیشتر ندیده بودم که ناگهان میخکوب یک آگهی ترحیم شدم: «با نهایت تاسف و تاثر درگذشت… بهرام یابندهزر را به اطلاع…» دیگر ادامه ندادم؛ شوکه شدم! بهرام؟ فوت شد؟ راستش هنوز هم باور نشده که بهرام فوت کرده است.
اولین آشنایی من با بهرام به سالیان دور بازمیگردد. سال شصت و هفت من در «مجتمع آموزشی ایران» که متعلق به مرحوم سیامک پورزند بود، دوره فیلمسازی و فیلمبرداری سوپر هشت را میگذراندم. بهرام در آنجا مسئول کانون نمایش فیلم بود. شاید هیچگاه فکر نمیکردم جوانی که آن زمان برای ثبت نام در کانون فیلم پیش او رفتم، سالها بعد یکی از دوستان و همکاران نزدیکم بشود. سالها گذشت و من سال هفتادوشش در موسسه تولید فیلم میلان که متعلق به ایرج میلانی بود، به عنوان تدوینگر مشغول به کار شدم. در یکی از همان سالها، باز بهرام را دیدم. اینبار به عنوان فیلمبردار، همراه با کارگردانی که برای تدوین کارش به استودیو آمده بود. البته او را نشناختم. تا یک سال بعدش هم که در موسسه نوین فیلم به کار مشغول شدم، نفهمیدم بهرام همان جوان مسئول کانون فیلم بود. طی سالهای هفتادوهشت تا هشتاد، من بیشترین همکاری را با بهرام داشتم. تقریبا در طی این مدت، بیش از صد مورد آگهی و مستند صنعتی برای بهرام تدوین کردم. از جمله کارگردانانی بود که در تدوین، دست تدوینگر را باز میگذاشت و اعتماد میکرد. به جرات میگویم که طی آن سالها، بهرام پرکارترین کارگردان آگهیهای تلویزیونی بود. شاید در طول یک هفته، همزمان سه یا چهار آگهی میساخت. اگر سر حوصله بود، کارهایی خوب و قابل قبول میساخت. با شروع دهه هشتاد و وارد شدن به نیمه دوم این دهه، کمکم فضای آگهیسازی در ایران دچار تغییراتی جدی شد. دیگر گذشته بود زمانی که کارگردان، مستقیما وارد دفتر مدیرعامل میشد و همانجا سناریو و مبلغ تنخواه را از او تحویل میگرفت و سه روز بعد، کار آماده را تحویل میداد. آژانسها بزرگتر شدند و زبان آگهیها تغییر پیدا کرد. نسل جدیدی از کارگردانان وارد این حرفه شدند که همه تازهنفس و سرشار از ایدههای جدید بودند. این فضای تازه، بهرام را که ذاتا انسانی آرام و محجوب بود، کنار زد و او نتوانست در شرایط تازه، به موقعیتی که سزاوارش بود، دست یابد. برای همین کمکم به فراموشی رفت. متاسفانه ما نیز که همکار او بودیم، او را از یاد بردیم. یادش همیشه گرامی و به یاد…
آگهی موتور سیکلت تلاش / کارگردان مرحوم بهرام یابنده زر
آگهی فریزر ارج / کارگردان مرحوم بهرام یابنده زر
خیلی آروم و محجوب بود.
من تا ۱ ماه هنگ بودم .