دنیای تبلیغات – آنا جلوه- کتاب «با بزرگان بازاریابی ایران» ویژگی های عجیب و غریبی دارد. امیر حسین نوریان، درست دست می گذارد روی جایی از کسب و کار ایران که به شدت مساله دار است و با شجاعت هر چه تمام تر، به آن می پردازد. این موضوع که در دنیای امروز، علوم و فنون بازاریابی، مساله روز دنیا است و ما اساسا در این حوزه با فاصله زیادی، سلانه سلانه راه طی می کنیم، بماند، اما داستان هیجان انگیز اصلی، موضوع «بزرگ» بودن در این فضا است.
«بزرگ» بودن در بازاریابی ایران، چند جنبه اصلی دارد. یکی آنکه در فرهنگ ما، «بزرگ» بودن صفت مورد علاقه و جذابی است، لذا به قول آقای دکتر محمدیان، خیلی مهم نیست که امیر حسین نوریان، ویژگی «بزرگ» بودن را در کتابش به چه کسانی اعطا کرده است، مهم این است که به چه کسانی نگفته است «بزرگ»!
به قول علی معلم (سردبیر مجله «دنیای تصویر»)، در جایی به خلوتی کوچه بازاریابی ایران، دعوا بر سر «بزرگی» هم، دعوای موجهی به نظر نمی رسد، اما نوریان با هوشمندی، وارد بازی پر سر و صدا و البته پر ریسک ای می شود.اما از اینها که بگذریم، کتاب «با بزرگان بازاریابی ایران»، صرفا یک کتاب نیست، که اتفاق خاصی است.
در کتاب ۹ مصاحبه با ۹ تن از افراد معروف، مشهور و موجه حوزه بازاریابی ایران را می خوانید که هر کدام به نوعی سهم و اثری در این عرصه داشته اند و در این کتاب، در فضایی متفاوت و دوستانه و البته نزدیک تر، پای گپ و گفت این اساتید می نشینید. به نظر من، ویژگی بارز این کتاب و یا همان نقطه تمایزش، «نزدیک تر بودن» است.
شما می توانید با ثبت نام در یکی از همایش هایی که این دوستان هر ساله و هر ماهه در یکی از سالن های بزرگ تهران و شهرستان ها برگزار می کنند، پای درس و حرف شان بنشینید. می توانید از نزدیک ترین کتاب فروشی محل، یکی از ده ها جلد کتاب های تالیفی و یا ترجمه ای آنها را تهیه کنید، اما مصاحبه های انجام شده در کتاب «با بزرگان بازاریابی ایران»، صراحتا به صورت آنها نگاه می کند و سوال می پرسد. سوال هایی که پای حاشیه رفتن ندارد و می بایست جوابی واضح و روشن به آنها داده شود.
کتاب را که ورق می زنی به مقدمه ای (یا از دید من دستخطی) از «جک تروت» مولف و متخصص بازاریابی بین الملل می رسی که یادداشتی اختصاصی را برای این کتاب نوشته است و بعد با مدلی مشخص، با ترتیب جمله ای از مصاحبه شونده، بیوگرافی او، معرفی او توسط نوریان و متن سوال و جواب، ۹ مصاحبه با سوال هایی مشابه تکرار می شود. یکی از خاصیت های کتاب این است که علیرغم مدل تکراری مصاحبه ها، تا انتهای کتاب، میل به کار دیگری جز مطالعه آن نداری.
معرفی دکتر ابراهیمی (که البته نیاز به معرفی ندارد و کافی است برای اولین بار در عمرت بخواهی در مورد بازاریابی کتابی بخوانی، حتما کتاب «مدیریت بازاریابی» او و دکتر روستا و ونوس را مطالعه می کنی) چند عبارت طلایی دارد:«گنجینه مهربانی» و«عشق به بازاریابی»، تعریف درستی از دکتر ابراهیمی است و در خلال مصاحبه، زحمت بی دریغ او را برای کودکی که هنوز پا نگرفته است درک می کنی.
با مطالعه صحبت های دکتر امیرشاهی درک می کنی که ایشان چقدر در حوزه عملیاتی بازاریابی دغدغه دارند و می توانی حتی در خلال همین سطرها، از پیشنهادات کاربردی شان استفاده کنی و از میان گفتگوی دکتر حقیقی، رویکرد جزیی نگر و نگاه وسواس گونه ایشان را در تمامی فرآیند های بازاریابی درک می کنی.
دکتر حیدرزاده، جوان ترین مصاحبه شونده این جمع، تو را وارد دنیایی از کتاب ها ،تئوری ها و مفاهیم می کند. خانم دکتر دهدشتی تنها خانم جمع کتاب «با بزرگان بازاریابی ایران» را، بسیار آرام و ساده و بی ادعا می یابی که به سادگی، مسایل و دغدغه های ذهنی اش را آشکار می کند.
از هر خط نوشته دکتر روستا، دری به فضاهای کشف نشده ذهن ات باز می شود. این بخش کتاب را شاید چند بار مرور کردم و گویا باید دوباره و سر فرصت مطالعه کنم. تجربه جالبی بود خواندن مصاحبه دکتر روستا، با توجه به اینکه کتاب های ایشان را قبلا مطالعه کرده بودم، اما انگار این مصاحبه، دری به دنیای جدیدی از آموزه های دکتر برایم باز کرد.
آقای صمدی صریح است و به شدت از میان گفته هایش به روز بودن علم اش را می توان درک کرد، و نیاز به بروز بودن خواننده را در این مسیر!
از میان همه آنچه که از دکتر محمدیان خوانده و شنیده بودم، آداب دانی اش در رقابت و آموزش هایی که در این مصاحبه از چگونه درست بودن حرکت در این راه می گوید، که بی نظیر و خاص است.
کتاب با صحبت های دکتر وظیفه دوست که تعالی بازاریابی را وظیفه خود می داند به پایان می رسد و پس از خواندن صحبت های ایشان، دلت گرم می شود که در میان اساتید به نام بازاریابی ایران که همه آنها، مهم ترین دستاوردشان را آموزش و تربیت نیروهای متخصص و ماهر می دانند، کسی هم دلش بدجور برای خود خود بازاریابی می لرزد.
کتاب «با بزرگان بازاریابی ایران»، احتمالا حاشیه های زیادی داشته و خواهد داشت، اما فارغ از حاشیه های درست و یا نادرست اش و اینکه در کتاب، به چه کسی عنوانی داده شده و یا نشده و با اینکه مولف کتاب در جایی در پاسخ به سوال «چرا باید کتاب شما را بخوانند؟!» از سر شوخ طبعی یا صراحت گفته است که «چه کسی گفته باید کتاب مرا بخوانند؟!»، کتابی است به شدت خواندنی و به زعم من، بیشتر از کتاب بودن اش، فرصتی است برای چای نوشیدن با کسانی که هر کدام وزنه ای پر اثر در بازار بازاریابی ایران بوده و هستند.
(این مطلب در آخرین شماره نشریه بین المللی هنر منتشر شده است)
سرکار خانم جلوه گرامی
از لطف شما بسیار ممنون و سپاسگزارم. تحلیل دلگرم کننده و جذابی بود. مرسی
همچنین از خانم پورمحمد گرامی.
منتظر تحلیل های جذاب شما در حوزه های مختلف هستیم.
ممنون از لطف شما