دنیای تبلیغات – دنیا خمامی- یکی از دلایل مهمی که در سینمای ایران خیلی از فیلمها خوب نمیفروشد قطعا برمیگردد به مسئله تبلیغات و هوش تجاری . اتفاقی که در حال حاضر به طور واضح در اکران شاهد هستیم که می تواند چقدر در صورت رعایت کردنش باعث فروش بیشتر یک فیلم شود. فیلم ساعت پنج عصر بدون هیچ بازیگر سوپراستاری تنها به خاطر نام مهران مدیری بسیار خوب میفروشد. اما مدیری برای این فروش چه کار کرده است ؛ مدیری فهمیده که برای گیشه قوی این فیلم نمیتواند در خانهاش منتظر بماند تا بلیط ها فروخته شود. فهمیده که باید یک تیم تبلیغات خوب برای فیلمش در نظر بگیرد تا از چند ماه قبل تر از اکران در فضای مجازی کارشان را شروع کنند. یک اکران خصوصی نسبتاً پرستاره برای فیلمش نه در ایوان شمس یا برج میلاد و سالنهایی که عبور و مرور افراد عادی به آن کمتر است که در یک پردیس همیشه شلوغی که مرکز خرید هم دارد و مملو از جمعیت است برگزار کند و در مسیر مردم باشد تا این شوی پرستاره دیده شود و همان تبلیغات دهان به دهان انجام شود. او یک جمله اغراق آمیز و عجیب را هم به صورت کاملا تعمدی درباره اکرانی که قطعا خیلی از ستارههای سینما ، تلویزیون و تئاتر در آن حضور نداشتند انتخاب میکند که با همان جمله تیتر اخبار در گام اول اکران فیلم باشد اینکه :« این بزرگ ترین اکران خصوصی تاریخ سینمای ایران است!» همین طور از بیلبوردهای شهری هم از مدتها قبل از اکران برای معرفی فیلمش کمک گرفته بود و در فضای مجازی عکسها خیلی قطره چکان به اشتراک گذاشته شد تا از عطش مخاطبان احتمالی فیلم کم نشود. البته این هوش تبلیغاتی از مدتها قبلتر و در همان نشست خبری اول فیلم برای معرفی و سنجاق شدن عنوان آن به ذهن بیننده رقم خورده بود جایی که مهران مدیری شروع به سیگار کشیدن در یک نشست خبری رسمی کرد و بعد شد اصلیترین سوژه خبری هفته! یک قدم عقبتر هم اصلا همان روبرویی با اهالی رسانه پس از سالها بود که حاضر شده بود در برابرشان به گفتگو بنشیند.
این ذکاوت، در آرایش ظاهریاش هم این روزها دیده میشود و شاهد بودیم که در یکی از اکران های مردمی فیلم با عینک دودی در سالن ظاهر و با طرفدارانش عکس گرفته بود ؛ موردی که او را به صورت ناخودآگاه برای مخاطب کنجکاویبرانگیز و ترغیب به تماشای فیلم میکند. او که دراین سالها معمولا در سکوت خبری بود و در انزوا و برای آثارش مانور رسانهای خاصی نداشت حالا مدام با مردم فیلم را تماشا میکند و حتی اینقدر انعطاف دارد که صبح زود به پردیس کوروش برود و در میان مردم باشد. او حتی حاضر میشود برای اولین بارها با دخترش عکس بگیرد و بالاخره کمی از حریم شخصیاش را هم برای مردم رونمایی کند و همین فریمها باعث جلب توجه مردم برای بیشتر شنیدن نام فیلمش باشد.
در این مسیر قطعا از افراد خبرهای هم مشورت گرفته از علی سرتیپی و علی اوجی گرفته تا تعامل با مدیران پردیس های مهم شهر تهران و انتخاب سرمایهگذاری مثل اول مارکت که خود رد زمینه تبلیغات قطعا بهترین راهکردها را دارد و پس از آن هم حتما که مدیری برنامه خاصی هم برای شهرستان ها در نظر دارد. از این اتفاق میتوان اینطور درس گرفت که فیلم در سینمای ایران میفروشد به شرطی که بلد باشید کاری کنید که فیلمتان بفروشد!
این مطلب در سرمقاله روزنامه صبا مورخ ۲ مرداد ۹۶ منتشر شده است